فنولوژی یا آواشناسی، به عنوان یکی از پویاترین مفاهیم در حوزه زبانشناسی شناخته شده است و همین امر، لزوم تحلیل اصول و اهداف اصلی آن را تشدید میکند.
چنان که Lass اشاره میکند، تمایز اندکی بین فنولوژی و فونتیک وجود دارد. فنولوژی با «عملکرد، رفتار و ساختار صداها به عنوان آیتمهای زبانی» سروکار دارد، در حالی که فونتیک به صداها به عنوان «پدیدههایی در جهان فیزیکی» توجه میکند. Goldsmith اصطلاح «فنوتیکاتیک» را معرفی میکند تا بیشتر به مفاهیم آواشناسی بپردازد. به این معنا که صدای ذاتی کلمات و سخنان در زبانهای طبیعی، میتواند به یک حس وابستگی متقابل متکی باشد.
علاوه بر این، انواع مورفها یا تکواژها و آواهای انتخاب شده در هر دو گفتار شفاهی یا کتبی، منجر به «تغییرات» در میان صداها میشوند. اصطلاح دیگری که Goldsmith در این مورد استفاده میکند، «تغییرات خودکار» است. این مقاله به پدیده استرس (تکیه، تأکید آوایی) در کلمه میپردازد و تلاش میکند ثابت کند که این پدیده، پیوندی ناگسستنی با فنولوژی دارد. تأکید مقاله به صورت خاص، بر پارامترها و ویژگیهای استرس است و همچنین بر روابط تعاملی که بین الگوهای واجی و فرآیندهای سگمنتال قرار دارد.
تعریف استرس
چنان که O’Connor اشاره میکند، تلاش قوی عضلانی، در هر دو زمینه تنفس و مفصل، استرس یا تکیه نامیده میشود. Katamba آن را موضوعی مرتبط به «توجه شنیداری بیشتر» میداند و اضافه میکند عنصری که تاکید روی آن قرار گرفته است در مقایسه با عنصری که استرس نداشته باشد، موقعیت برجستهتری دارد.
Archibald نظریه مفید دیگری دارد که در آن معتقد است «استرس به یادگیرنده کمک میکند به صورت خودکار گروههای دستوری را تشخیص دهد.» Archibald با استناد به نظریه Kaye’s معتقد است که فنولوژی چارچوبی فراهم میکند که در آن مرزهای کلمات یا عبارات نشان داده میشوند.
Archibald مفهوم استرس را بر اساس مطالعات انجام شده توسط Echols و Newport غنا بخشیده است. فرآیند پژوهش آنها با جزئیات بررسی نمیشود، زیرا فراتر از محدوده این مقاله است، اما در مجموع میتوان گفت با اینکه استرس میتواند خواننده را در مسیری خاص هدایت کند، امکان تکرار هجاهای بدون استرس در متن کم است. هجاهای بدون تاکید مستعد حذف شدن در برابر هجاهای استرسدار، که نقش مهمتری را ایفا میکنند، هستند.
بلندی، طول، درجه و چگونگی
چنان که Roca اعلام کرده است، بلندی، طول، درجه و چگونگی چهار فاکتور استرس کلمات هستند و هجاهای برجسته و متوسط را مشخص میکنند. Roach تحلیل قابل توجهی از هر یک از این فاکتورها ارائه میدهد که به صورت خلاصه به این شرح است:
- بلندی: هجاهای استرسدار بلندتر از دیگر هجاها خوانده میشوند.
مثال: ba:ba:ba:ba اینها چند هجای مشابه هستند. اگر یکی از آنها با صدای بلندتری خوانده شود، به عنوان استرس شنیده خواهد شد.
- طول: هجاهای بالا را در نظر بگیرید. اگر خواندن یکی از آنها طولانیتر شود، استرس روی آن هجا قرار دارد.
- درجه و زیر و بم بودن صدا به فرکانس آواهایی که از حنجره بیرون میآید بستگی دارد. در مثال بالا، اگر هجایی که با درجه صدای پایین ادا میشود را به عنوان پایه در نظر بگیریم، هجایی که با درجه بیشتر ادا میشود، استرس دارد.
- چگونگی: این یک پارامتر است که بیشتر عملکرد مصوتها بازمیگردد. در مثال بالا اگر یکی از ba ها را با bi عوض کنیم، هجای متفاوت، استرسدار در نظر گرفته میشود.
در راستای بسط دادن مفهوم چگونگی مصوتها، Katamba با پدیده schwa (/É/) سروکار دارد که سرشت بدون استرس آن، جایی برای برجسته شدن صدا باقی نمیگذارد.
استرس اصلی و استرس ثانویه
چنان که Roach میگوید، واژهها معمولا به دو گروه ساده و پیچیده تقسیم می شوند. در گروه ساده، کلمات از یک واحد دستوری تشکیل میشوند مانند «father»، « potato » یا «perhaps» که در آنها استرس بر هجای اول، وسط و آخر قرار میگیرد.
رونویسی آوایی این واژهها به این شکل است:
ˈfÉ‘ËðÉ
pÉˈteɪtÉÊŠ
pÉˈhæps
استرس اصلی که روی هجاها قرار میگیرد، از درجه صدا یا «tone» حاصل میشود.
در مورد دوم، یعنی کلمات پیچیده، مانند «photographic»یا «anthropology»، بیش از سه هجا وجود دارد. نوع دیگری از استرس نیز وجود دارد که به اندازه کافی قابل توجه نیست که بتوان آن را اولیه دانست؛ در عوض، چنان که Cruttenden میگوید، ضعیفتر و شامل «یک درجه برجستگی فرعی» است و به همین علت به عنوان استرس ثانوی در نظر گرفته شده است.
نمونههایی که در زیر آورده شده است، قاعدهای را نشان میدهد که میگوید استرس ثانویه باید با یک علامت کوچک رونویسی شود:
ËŒfÉÊŠtÉˈgræfɪk
ËŒænθrÉˈpÉ’lÉdÊ’i
Roach سومین سطح استرس را نیز مشخص میکند که بدون استرس نامیده میشود و به عنوان «نبود برجستگی قابل توجه» شناخته میشود. آن چه مورد توجه قرار گرفته، این واقعیت است که هجاهای بدون استرس که حاوی É ، ɪ، ÊŠ یا یک صامت هستند، به اندازه هجاهایی با مصوت متفاوت بدون استرس نیستند. مثال توسط Roach استخراج شده است:
poetic – pÉʊˈetɪk→
pathetic – pÉˈθetɪk
هجای اول برجستهتر از باقی هجاها است.
Spencer اصطلاحات جدیدی در مورد استرس کلمات ارائه داده است که میتوانند جایگزین نمونههایی که ذکر کردیم شوند. بر طبق نظریه زبانشناختی او، هجاهای tonic همیشه استرسدار هستند. هجاهایی که بعد از این هجا میآیند، post-tonic نامیده میشوند. او همچنین بیان میکند که استرس ثانوی ممکن است مربوط به هجاهای pre-tonic (gýmnàst) یا post-tonic (còntradíct) باشد. همچنین Spencer اذعان میکند که انگلیسی بریتیش کلمات را با مدلهای زبان بومی تنظیم و خود را از زبان انگلیسی آمریکایی متمایز میکند.
با وجود این که مثالها تصویر کافی از استرس اصلی و ثانویه در آوانویسی نشان میدهند، همچنان نیاز به تحلیل و بررسی بیشتر احساس میشود.
طبق متد Roach یک هجا با استرس اولیه با خط عمودی در قسمت بالایی ˈ مشخص میشود، در حالی که یک هجا با استرس ثانویه با خط عمودی در قسمت ŒO مشخص میشود.
O’Grady، Dobrolovsky و Katamba راه دیگری را برای نشان دادن استرس هجاها پیشنهاد میدهند و این کار را با قرار دادن اعداد بالای هجاهای استرسدار انجام میدهند. استرس اولیه معمولا ۱ و ثانویه ۲:
e.g.: 2 1
t e l É g r æ f ɪ k
علاوه بر این، آنها ادعا میکنند که یک x میتواند در یک سطح جدید به نام «سطح کلمه» استفاده شود، که روی سطح پایه قرار میگیرد و نشان میدهد که کدام هجاها استرس دارند و کدامیک ندارند.
طرح زیر توسط O’Grady، Dobrolovsky ، Katamba نمایش داده شده است:
(x ) ( x) Word level
(x .) (. x) Foot level
σ σ σ σ
promise collect
استرس کلمات در انگلیسی
با تمرکز بر تحقیقات O’Connor، Burzio و Roach، فرض بر این است که در زبان انگلیسی تخصیص استرس بر یک هجا، لزوما غیر قابل پیشبینی نیست. هرچند برای افراد بسیار چالشبرانگیز است که تشخیص بدهند استرس روی هجای اول (register)، دوم (excite) یا سوم (federation) قرار میگیرد.
طبق اظهارات Roach، تشخیص استرس بسیار آسانتر خواهد شد اگر اطلاعات زیر را در ذهن داشته باشیم:
- سادگی مورفولوژی یا پیچیدگی یک کلمه، بسته به تعداد بخشهایی (پیشوندها یا پسوندها) که شامل میشود.
- دسته گرامری که واژه به آن تعلق دارد مانند فعل، اسم، صفت، ضمیر و … .
- تعداد هجاهای واژه
- ساختار فنولوژیک هجاها
کلمات دوهجایی
Roach و O’Connor تشخیص دادند که در زبان انگلیسی تعداد هجاهای هر کلمه بر محل قرار گرفتن استرس تأثیر میگذارد. برای مثال در مورد کلمات دوهجایی، انتظار میرود تشخیص هجای استرسدار به آسانی ممکن باشد. Roach در تمامی واژهها مانند افعال، صفتها و اسمها، به استثنای حروف اضافه و تعریف، مثالهای مورد نیاز را جمعآوری کرده است:
فعلها
مصوت یا مصوت مرکب بلند که ممکن است در هجای دوم فعل باشد و همچنین وجود یک جفت صامت در انتهای فعل، استرس را روی این هجا میگذارد.
(e.g.: apply – Éˈplaɪ, attract – Éˈtrækt)
یک صدای کوتاه با یک صامت یا بدون آن، که در هجای نهایی فعل، موجب میشود هجای نخستین استرسدار شنیده شود.
(e.g.: enter – ˈentÉ, open – ˈÉÊŠpen)
صفتها
صفتها نیز مانند فعلها عمل میکنند.
(e.g.: lovely – ˈlÊŒvli, divine – dɪˈvaɪn, correct – kÉˈrekt)
طبق نظر Roach، یک استثنا وجود دارد.
(honest – ˈɒnɪst , perfect – ˈpÉœËfect)
چنان که در این کلمات مشاهده میکنید، استرس روی هجای اول قرار گرفته است با وجود اینکه دو صامت در انتهای کلمه قرار دارند.
اسمها
در یک اسم، هنگامی که مصوت کوتاهی در هجای دوم باشد، استرس در اولین هجا قرار میگیرد و در غیر این صورت روی هجای دوم.
(e.g.: money -ˈmÊŒni, product -ˈprÉ’dÊŒkt, estate – ɪˈsteɪt , balloon – bÉˈluËn).
کلمات سههجایی
در کلمات سههجایی مسئله پیچیدهتر است. Roach تفاوتها یا شباهتها را در میان افعال، اسمها و صفتها مشخص میکند و آنها را در مثالهای زیر شرح میدهد.
فعلها
در صورتی که هجای آخر یک فعل، دارای یک مصوت کوتاه باشد و با یک صامت به پایان رسد، استرس روی هجای قبلی قرار میگیرد و هجای پایانی بدون استرس خواهد بود.
(e.g.: determine – dɪˈtÉœËmɪn)
وقتی یک مصوت ساده بلند یا مصوت مرکب بلند در هجای نهایی وجود داشته باشد، یا زمانی که این هجا با بیش از یک صامت به پایان برسد، استرس روی هجای پایانی قرار میگیرد.
(e.g.: entertain – entÉˈteɪn, resurrect – rezÉˈrekt)
اسمها
اگر هجای پایانی دارای یک مصوت کوتاه یا ÉÊŠ باشد، استرس روی آن قرار خواهد گرفت. اگر هجای قبل از آن شامل یک مصوت ساده بلند یا مصوت مرکب بلند باشد و همچنین اگر با بیش از یک صامت به پایان برسد، استرس روی آن خواهد بود.
(e.g.: mimosa – mɪˈmÉÊŠzÉ, potato – pÉˈteɪtÉÊŠ, disaster – dɪˈzÉ‘ËstÉ , synopsis – sɪˈnÉ’psɪs)
حضور یک مصوت بلند در هجای وسط و پایان و همچنین نبود بیش از یک صامت در این هجاها، نشاندهنده بدون استرس بودن آنها است.
(e.g.: cinema – ˈsɪnÉmÉ, emperor – ˈemprÉ)
صفتها
استرس در صفتهای سههجایی، مانند اسمها است.
(e.g.: intellect – ˈɪntÉlekt)
زوجهای اسم-فعل
Roach، O’Connor، Spencer و Katamba در مورد رابطه بین اسم و افعال به توافق مشترک رسیدهاند. نظریه آنها نشان می دهد که الگوهای استرس مکررا با انواع گروههای دستوری و ساختارهای مورفولوژیکی، که زبان انگلیسی را اداره می کنند، اصلاح می شود.
Katamba به خصوص، از Liberman پیروی میکند و یک بعد عمیقتر به نظریه استرس کلمه میافزاید. این یک مفهوم «نسبتمند» است. جایگاه استرس در یک کلمه روشن میکند که آن کلمه اسم است یا فعل. Spencer مثالهای زیر را مطرح میکند:
اسم، فعل
cóntrast contrást
tránsport transport
پسوندها
O’Connor اعلام میکند که چگونگی پایان کلمات روی محل قرار گرفتن استرس تأثیر میگذارد. او ادعا میکند در کلماتی که پسوند ation دارند، استرس همیشه روی اولین هجا قرار میگیرد.(e.g.: imaginátion) از سوی دیگر، پسوند ity به برجسته شدن هجای قبل کمک میکند. e.g.: sensitívity) Roach) با بررسی پسوندهای -ance، -ant و -ary توضیحات زیر را ارائه میدهد:
هنگامی که یکی از این پسوندها به واژه تکهجا اضافه شوند، احتمال دارد که استرس به اصل واژه برسد. هنگامی که این پسوندها به واژههای دوهجایی اضافه شوند، تاکید یا روی هجای اول قرار میگیرد یا روی هجای دوم.
در این زمینه ملاحظات زیر را در نظر بگیرید:
یک مصوت یا مصوت مرکب بلند که روی هجای نهایی اصل کلمه بیاید و شامل یک یا چند صامت باشد، منجر به برجسته شدن آن هجای خاص میشود.
(e.g.: importance – ɪmˈpÉ”ËtnÌ©s).
در حالتهای غیر از این، استرس روی هجای ماقبل آخر قرار میگیرد.
پیشوندها
عملکرد پیشوندها، تجزیه و تحلیل محدودی را به خود اختصاص میدهد. طبق گفتههای Roach، اثر پیشوندها بر استرس در کلمات به اندازه پسوندها نیست. هیچ یک از پیشوندهای یک یا دو هجایی قادر به حمل استرس نیستند. قوانین استرس در کلماتی که پیشوند دارند با کلماتی که پیشوند ندارند یکسان است.
ساقهها و پیوندها
تقسیمبندی موجود بین ساقهها و پیوندهای کلمات، توسط Cruttenden معرفی شده است. احتمال دارد که ساقههای یک کلمه (بخش اصلی کلمه که پیشوند و پسوند به آن متصل میشوند) شامل مورفیمهای آزاد (blood) یا بخشهای کلمه باشند و صرف نظر از این واقعیت که ممکن است از ضمیمه خود جدا شده و معنایی نداشته باشند، همچنان تحت تاثیر قرار نمی گیرند. (e.g.: tremend-ous) تا آنجا که به استرس اصلی ساقه کلمه مربوط میشود، Roach ادعا میکند که این تکیه در آخرین هجا قرار میگیرد، همان طور که در زیر آمده است:
advantage – ÉdˈvÉ‘ËntɪdÊ’, advantageous – ædvÉnˈteidÊ’És
proverb – ˈprÉ’vÉœËb, proverbial – prÉˈvÉœËbiÉl
reflex – ˈriËfleks, reflexive – rɪˈfleksɪv
عبارات
Cruttenden اصطلاح عبارات را به کار میبرد با این نیت که اطمینان دهد تاکید روی عنصر دوم عبارتها قرار میگیرد. در حقیقت، کلمات پیچیده انگلیسی (متشکل از دو ساقه یا چند مورفم)، میتوانند توسط تنوع ترکیبهای مختلف تحت تأثیر قرار گیرند. چنین ترکیبهایی روابط ایجاد شده بین مقولات گرامری گوناگون را پیش فرض دارد؛ که رایجترین آن ها بین اسم-صفتها و اسم-اسمها دیده میشود.
(e.g.: black dréss, old scrípt, grass hát)
کلمات مرکب
کلمات مرکب از ترکیب یک جفت مورفم آزاد و یا چنان که Roach بیان میکند، از ترکیب دو کلمه تشکیل میشود که هر یک به تنهایی معنا دارند. در این رابطه Cruttenden بیان میکند که در این موارد استرس روی عنصر و یا کلمه اول قرار میگیرد. چنان که در مثالها مشاهده میکنید عناصر دوم نیز می توانند استرس داشته باشند اما این پدیده باعث بروز برخی ناسازگاریها می شود. (e.g.: full móon)
کلمات غیر مرکب
نظریه Halle و Vergnaud بر عملکرد استرس در کلمات غیر ترکیبی تمرکز دارد. در یک مقیاس صفر تا سه، عدد سه نشاندهنده استرس اصلی کلمات است.
۲ ۱ ۳
expectation
۲ ۰ ۳
Japanese
۳ ۰
poison
۳
book
حضور مصوت غیر موکد در کلمه poison و درجه صفری که به آن اختصاص داده شده است، نشان میدهد در انگلیسی مانند دیگر زبانها، نبود استرس شدت صدا را کم میکند.
قانون اتمی استرس
طبق نظر Cruttenden، Spencer، Katamba و Halle و Vergnaud، قانون اتمی تاکید بالاتر از عبارات و به طور کلی بالاتر از مرکبها عمل میکند و استرس اصلی را بر آنها قرار میدهد. Cruttenden به طور خاص، قاعده فوق را با قوانین مرکبها ترکیب میکند و میگوید «در مرکبها استرس اصلی به سمت چپ دو استرس اصلی قبلی اختصاص مییابد.»
مثالهای زیر توسط Cruttenden گردآوری شدهاند:
Compound Rule
[ [blue] [bell] ]
NA AN NN
۱ ۱ Main Stress Rule (for words)
۱ ۲ Compound Rule
Nuclear Stress Rule
[ [blue] [bell] ]
NPA AN N NP
۱ ۱ Main Stress Rule
۲ ۱ Nuclear Stress Rule
فنولوژی متریک
«فنولوژی متریک»، همان طور که توسط لیبرمن و پرنس (۱۹۷۷) تعریف شده، روشی است که قصد دارد پدیده استرس را کنترل کند. این واقعیت که فنولوژی متریک مربوط به برجسته شدن هجاهای استرسدار است، در چارچوب زبانشناسی از اهمیت بسیاری برخوردار است.
Halle و Vergnaud جنبه قبلی را توجیه میکنند، با حمایت از این ادعا که وجود چند هجا در واژه، باعث میشود تاکید تنها روی یکی از آنها قرار گیرد. همچنین اضافه شده است که درجه برجستگی استرس بسته به شرایط تغییر میکند. چنین شرایطی ممکن است ساختار گرامری باشد که پایهای برای درک کافی از الگوهای زبانشناختی و نحوه سازمان یافتن آنها است. علاوه بر این، با پیروی از قانون ریتم، که به زودی آن را توضیح خواهیم داد، احتمال دارد که تاکید جابهجا و از یک هجا به هجای دیگر منتقل شود.
به منظور روشن شدن قوانین استرس متریک (در سطح کلمه و جمله)، باید از «درخت شاخهای دوگانه» استفاده شود که این شاخهها یا «قوی» یا «ضعیف» هستند. شاخه قوی (s) برجستهترین هجا است در حالی که ضعیف (w) برجستگی کمتری دارد. با تکیه بر شبکههای ارائه شده توسط Katamba ما میتوانیم بر مثالهای زیر تمرکز کنیم:
w s
pre tend
s w
milk man
در مواردی که با یک کلمه مواجه هستیم، به ترتیب از انتهای کلمه، تاکید روی تمام مصوتها قرار میگیرد. به علاوه یا منهای مقادیری که در مدل دوگانه مشاهده شد، [±stress] که در آن + نشان دهنده استرس قوی و – نشاندهنده استرس ضعیف است.
آرایش پایهای
عملکرد و سودمندی این شکل توسط تعدادی از زبانشناسان مورد بررسی قرار گرفته است. این به عنوان یک رویه در نظر گرفته می شود که زیر چتر آن، هجاهای قوی و ضعیف، همبستگی متقابل دارند. طبق نظر O’Grady، Dobrolovsky و Katamba، این پایهها معمولا به عنوان «عناصر ساختار متریک» شناخته میشوند، و تحت عنوان «کلمات عروضی»، چنان که Burzio بیان میکند، سازماندهی میشوند.
Archibald، O’Grady، Dobrolovsky و Katamba ادعا میکنند که پایههای متریک نمیتوانند بدون رأس وجود داشته باشند، این رأس توسط Katamba به عنوان عنصر استرسدار معرفی شده است. عنصری که عناصر همسایه خود را به سمت چپ یا راست کنترل میکند. ایده پایههای محدود، توسط این احتمال شکل گرفته است که کلمات میتوانند پذیرای قوانین تاکید مختلف باشند. در یک درخت محدود، هجایی که بلافاصله قبل یا بعد از رأس بیاید، توسط آن کنترل میشود.
به عنوان مثال، در کلمهای مانند sender، هجای چپ قویتر از هجای راست با همان پایه است. بر عکس در کلمهای مانند pretend هجای راست قویتر است. در نهایت، در صورتی که همه هجاهای قبل و یا بعد از رأس در یک کلمه، توسط آن اداره شوند، نشان میدهد که درخت که شکلگرفته بدون محدودیت است.
ریتم
چنان که Gimson میگوید، ریتم بخشی جداییناپذیر از پدیده استرس در کلمات را تشکیل میدهد، زیرا سرعت و طول هجاهای بدون تاکید را تعیین میکند، که به فرکانس بیتهایی که شنیده میشوند بستگی دارد.
اصطلاح جدید در مورد هجاهای غیر موکد توسط Gimson و Spencer، ترویج شده و «clititics» یا وابستهها است. احتمال دارد clititics ها با سرعت متنوعی بیان شوند؛ الف) اگر پس از بیتهای قوی یک گروه ریتمیک، هجاهای غیر موکد بیاید، این هجاها برای مدت زمان طولانیتری برجسته میشوند در حالی که ب) اگر پیش از آن هجاهای بدون تاکید آمده باشد، دومی زمان کمتری را به خود اختصاص خواهد داد.
در این زمینه، Gimson مثال زیر را طرح میکند:
The authority / of the government / is in danger
در مثال بالا مشخص است که سرعت هجاهای غیر موکد of the و and با سرعت هجاهای –ity و –ernment متفاوت است. گروهبندی ریتمیک چنین هجاهایی به شدت به گروهواژهها مرتبط است. این گروهبندی به عنوان نتیجه ترکیب چند واژه در نظر گرفته میشود. یک بخش ریتمیک به طور معمول با الگوی کلمات مطابقت ندارد.
با این حال چنان که در این مقاله ذکر شد، حضور schwa یا مصوت غیر موکد قوانین را تغییر میدهد.
They couldn’t have chosen
حضور صدای /É/ در کلمه have باعث میشود که این فعل را قسمت پایانی بخش اول یا قسمت ابتدایی بخش دوم بدانیم. وابستهها روی شکاف بین کلمات فنولوژیک و عبارات فنولوژیک پل میزنند. کلمات وابسته یا clititics از نظر مورفولوژی و دستور زبان، واژههای جداگانهای هستند و به همین علت لازم است به دیگر گروههای فنولوژیک متصل شوند. وقتی آنها به سیلاب سمت چپ متصل شوند پیبست و زمانی که به سیلاب سمت راست متصل شوند پیشبست نامیده میشوند.
Extrametricality
این آخرین پارامتر درباره استرس کلمات است که در این مقاله بررسی میشود. Extrametricality توجه بسیاری زبانشناسان را به خود جلب کرده است که میخواهند آگاهی درباره ویژگیهای خاص آن را افزایش دهند. طبق نظر Katamba ، یک هجا به عنوان Extrametrical در نظر گرفته میشود، اگر به هیچ یک از قوانین استرس در کلمات وابسته نباشد. O’Grady، Dobrolovsky و Katamba، پیشنهاد میکنند که روند پایهسازی موجب حذف هر نوع هجای Extrametrical میشود. Burzio و Archibald معتقدند این مفهوم در زبانهایی که در آنها هجای آخر استرسدار میشود، اهمیت زیادی دارد.
در زبان انگلیسی، چنان که Archibald میگوید هر گونه کمبود extrametricality، باعث میشود استرس روی هجای آخر قرار گیرد.
در صورتی که حضور extrametricality اجباری باشد، این هجای سه تا مانده به آخر است که استرسدار میشود. طبق نظریه Halle و Vergnaud، میتوانیم تصور کنیم که این گره نظمی و شعری است و نه هجای اول، که توسط extrametricality عامل نهایی فیلتر شده است.
نتیجهگیری
در نهایت به این نتیجه میرسیم که پدیده استرس کلمه، عموما یک مسئله پیچیده است که چندجانبه بودن، ساختار کلی آن را مدیریت می کند. در این مقاله، برای تحلیل مکانیزمهای خاص استرس، به صورت دقیقتر، تلاش شد. به غیر از تعریف ارائهشده، نگرانی در مورد بررسی مولفههای تاکید و روابط آنها در ساختن کل مفهوم استرس وجود دارد.
در ضمن این واقعیت روشن شد که استرس بخشی جداییناپذیر از انگلیسی است که نقش فعالی در شکلگیری کلمات یا عبارات بازی میکند. مفهوم استرس به گروههای مختلف تقسیم شد و با نمونهها و مثالها به تفصیل شرح داده شد تا اطلاعات لازم را روشن و نتیجهگیری منطقی را بهبود بخشد.
در میان مفروضات معمول که در مورد استرس واژهها مطرح شد، تعریف اصلی به پارامترهایی مانند ریتم و extrametricality اختصاص داده شد. استرس کلمه، یک جنبه جالب و سازنده از فنولوژی است و شایسته آن نیست که ناشناخته باقی بماند با توجه به اینکه در هنگام صحبت در زندگی واقعی با صدای بلند و برجستگی بیان میشود.
نوشته بررسی جامع استرس کلمات در زبان انگلیسی اولین بار در آموزش زبان – گلدفیش پدیدار شد.