گاهی اوقات میتوانید قسم بخورید که مغز شما بدترین و بزرگترین دشمن شما است. بهخصوص وقتی که کلمهای را فراموش میکنید. زمانی که سعی دارید درباره خودتان توضیحاتی بدهید اما نمیتوانید منظورتان را واضح بیان کنید و حتی وقتی که پس از ماهها مطالعه نمیتوانید به خوبی زبان بومی را درک کنید. خبر خوب این است که برای رهایی از این مشکلات چند راه حل وجود دارد.
۵- من نمی توانم واژههای جدید را حفظ کنم
مغز ما شگفتانگیز است.
گاهی اوقات ممکن است کل اشعار Despacito را حفظ کنید، اما هنگام نوشتن یک مقاله ساده در زبان اسپانیایی دچار مشکل شوید.
یک مورد اعتراض مشترک در بین تمامی زبان آموزان مشتاق وجود دارد و آن هم این موضوع است که واژگان جدید فقط در یک زمان خاص برای یادگیری ایجاد میشوند.
شاید سعی کرده باشید فهرستی از لغات را ایجاد و آنها را سازماندهی کنید. سپس کلمات را تکرار کنید یا سعی کنید از جملات استفاده کنید و آن کلمات را در قالب یک متن بیاورید. اما به نظر میرسد دو هفته بعد، درست زمانی که به این کلمات نیاز دارید، آنها را به یاد نمیآورید.
چگونه مشکل را حل کنید؟
ایده موجود پشت تکرار چندین باره کلمات بسیار منطقی است. بنابراین برای یادگیری یک زبان جدید نمیتوان این روش کاملا کنار گذاشت.
هرچند که کلید یادگیری، تکرار مستمر نیست.
آنچه باید به دنبال آن باشید ثبات و پیگیری مستمر است.
اغلب زبان آموزان مدت خاصی (مثلا به مدت یک هفته) بر روی یک گروه خاص از واژگان (مثلا واژگان مربوط به مواد غذایی) تمرکز میکنند. پس از آن با توجه به واحد بعدی، موضوع بعدی، یا مجموعه دیگری از کلمات، احساس میکنند که باید آنها را سریعتر حفظ کنند.
یک راه حل سریع این است که هر روز جملاتی را بنویسید و کلمات جدیدی که آنها را یاد گرفتهاید در این جمله بکار ببرید. در عین حال از کلمات قبلی هم در جملات خود استفاده کنید.
مرور مطالب قبلی ضروری است و هرچه بیشتر مرور کنید بهتر است. به عنوان مثال بیایید تصور کنیم که درحال حاضر تنها قادر هستید جملاتی ساخته و ارائه کنید.
هفته اول: برای اولین بار با دستور زبان اسپانیایی مواجه میشوم و سعی میکنم هر روز با کلمات جدید حداقل ۵ جمله بسازم و این کار را به مدت یک ماه انجام خواهم داد.
هفته دوم: یک آهنگ اسپانیایی پیدا کردهام که بسیار آن را دوست دارم و به طور مداوم به آن گوش میکنم.
هفته سوم: یک فیلم به زبان اسپانیایی تماشا میکنم و در هر زمانی که پیدا کنم به طور مداوم آن را نگاه میکنم و به فرآیند یادگیری کمک میکنم. همچنین وقتی که به یک فیلم سینمایی یا سریال به زبان اسپانیایی نگاه میکنم آن را هم متوجه میشوم.
هفته چهارم: به آیینه نگاه میکنم و به صورت مدام ۵ جمله را با صدای بلند بیان میکنم.
و چند مورد دیگر. این تنوع کار هنگام یادگیری واژگان و دستورزبان جدید بسیار عالی است.
۴- زمانی که میخواهم صحبت کنم گیر میکنم!
دو دلیل اصلی برای گیر کردن هنگام صحبت با دیگران وجود دارد. شما درگیر کدام مورد هستید؟
دلیل اول: شما میترسید که هنگام حرف زدن در نظر دیگران مانند یک نادان جلوه کنید. از اینکه لحظهای سکوت کنید تا کلمه را به یاد بیاورید و در عین حال مخاطب را منتظر بگذارید میترسید. از طرفی مطمئن هستید از آنچه که میگویید تعبیر بدی خواهد شد. چنین وضعیتی میتواند یک استرس سراسری برای شما ایجاد کند.
دلیل دوم: به نظر میرسد که کلمات را به یاد نمیآورید، در حالی که از صحبت کردن نمیترسید. شما به عنوان اولین داوطلب و شروع کننده یک مکالمه هستید. سعی کنید برخود مسلط باشید و کلمات را به یاد آورده و به کار خود ادامه دهید.
حتی گاهی اوقات ممکن است بسته به موضوع یا یک روز خاص قربانی شوید.
چگونه مشکل را حل کنید؟
آیا تابحال در یک نمایش تئاتر نقش یک کودک را بازی کرده اید؟
بگذارید به عقب برگردیم.
اولین قدم این است که به هدف خود از مکالمه بعدی در زبان هدف فکر کنید. گفت و گوها اهداف و لحنهای متفاوتی دارند و همه چیز به اهداف و اولویتهای شما از مکالمه بستگی دارد.
آیا یک دیدار و مکالمه کاری به زبان اسپانیایی دارید؟ برای انجام یک گفت و گوی غیر رسمی با یک دوست آلمانی برنامهریزی میکنید؟ رویای بهبود مهارتهای ارتباطی متوسط به زبان روسی را دارید؟ ۳ تا ۵ مورد از عباراتی که احتمالا به آنها نیاز خواهید داشت بر روی یک کاغذ بنویسید. با صرف نظر از موضوعی که قصد دارید بر روی آن متمرکز شوید، میتوان گفت بعضی از عبارتها مانند موافقت، مخالفت، درخواست، پیشنهاد یا حتی تبریک گفتن جهانی هستند و در همه زمینهها بکار میروند.
گام دوم این است که در یک اتاق تنها باشید. اتاق خواب، آشپزخانه، اتاق نشیمن و حتی حمام میتواند مکان مورد نظر شما باشد. تا زمانی که تنها و راحت باشید و کسی شما را نبیند مهم نیست کجا هستید.
اکنون باید در نقش یک هنرپیشه که فیلم نامهای در دست دارد و قرار است آن را به بهترین شکل ممکن ارائه کند تبدیل شوید. هدف شما این است که به صورت طبیعی خودتان باشید نه مانند یک ربات.
اما چگونه باید این کار را انجام دهید؟ به تکه کاغذی که در دست دارید نگاه کنید و کلمات را آرام آرام بخوانید. سپس کمی سریعتر آنها را بخوانید. سعی کنید کلمات را در قالب متنها و احساسات مختلف گنجانده و بیان کنید. مثلا میتوانید یک بار با لبخند، یکبار با شدت، یکبار به صورت نجیبانه و یک بار با هیجانی وصف ناشدنی آنها را بیان کنید.
گام بعدی چیست؟ به تدریج با کلمات آشنا میشوید و دیگر نیازی به استفاده از کاغذ ندارید.
اگر میتوانید این کار را انجام دهید: به اصطلاحاتی که جمعآوری کردهاید نگاه کنید و سعی کنید همان کار قبلی را حداقل با سه روش دیگر تکرار کنید. این کار به شما کمک میکند که این ماهیچه را زنده نگه دارید و به هنگام گیر کردن به شما کمک میکند.
کار یک بازیگر این است که از یک نقش، یک خط و یک شخصیت جواب مثبت بگیرد. حتی اگر برایش ناشناخته باشد او باید در عرض چند هفته یا چند ماه به آن فرد تبدیل شود. ایدهای که شما به دست میآورید چنین است.
پس چرا برای آموزش زبان از آن استفاده نکنیم؟ جرات بازیگری داشته باید.
۳. زمان کافی برای یادگیری زبان ندارم
در بین کار، تحصیل، مراقبت از کودکان، یا داشتن یک زندگی اجتماعی، در کل ممکن است یادگیری زبان به مدت طولانی به تعویق بیفتد.
اگر فکر کردن به پختن شام طاقتفرسا باشد، پس در مورد یادگیری زبان هر چه بگویید، درست است.
چطور میتوان مشکل را حل کرد؟
دو مورد هست که شما میتوانید انجام دهید. اول، هر دقیقه میتوانید چند نکته کوچک را درنظر بگیرید. سپس، خود را با زبان هدف احاطه کنید (بله، شما میتوانید زبان چینی را حتی خارج از چین نیز یاد بگیرید!).
این زمانی است که برنامهها وارد میشوند.
قطعا هر روز باید کمی به خودتان استراحت بدهید و در طول این زمان استراحت یا در مسیر رفتن به سر کار، چند دقیقه قبل از خوابیدن و یا هنگام انتظار برای ملاقات دکتر میتوانید برنامه مخصوص به یادگیری زبان را داشته باشید.
به عنوان مثال، در اینجا در سخنان ما به شما فرصت دسترسی به بخش دایره لغات و گوش دادن را میدهد، یک آزمون برای تست و اطلاع از پیشرفت تان، و روش تقریر کردن است.
هر روز ۵ جمله را یادداشت کنید. این کار وقت گیر نیست و به شما کمک میکند حداقل زمانی که درگیر کار دیگری هستید به تمرین زبان بپردازید.
در راه مدرسه، محل کار، مراجعه به دکتر و … به موسیقی در زبان مورد نظر برای یادگیری گوش دهید. این یک قدم بسیار ساده است که به شما اجازه میدهد تا مغز خود را تحریک کنید و به یک زبان متفاوت واکنش نشان دهید. درحالی که زمان زیادی برای یادگیری ندارید، میتوانید کاری کنید که فراموشی به سراغ شما نیاید و پیشرفت کنید. شاید کمی کلیشهای به نظر بیاید اما ما به این روش ایمان داریم.
۲. من نمیتوانم زبان بومی را درک کنم
شاید همه چیز زمانی که در حال مطالعه دفترچه راهنما، گوش دادن به معلم و یا تمرین کردن با یک گوینده بومی هستید، روشن است. اما زمانی که با یک گوینده بومی مواجه میشوید (یا در یک مصاحبه اسکایپ) خود را گیج، عصبی، و یا به سادگی از دست رفته حس میکنید.
همه اینها زمانی اتفاق میافتد که از امکاناتی که برای زبان آموزان به وجود آمدهاند استفاده کنید. این ابزارها قصد دارند تلفظ را روشن و ساده کنند تا فرد غریبه و نا آشنا بتواند آن را درک کند.
با این وجود عبارات تغییر میکنند، لهجهها متفاوت هستند و به نظر میرسد که برخی کلمات کوتاهتر و کوتاهتر میشوند.
واقعیت میتواند به طور مضحکی متفاوت از چیزی باشد که در دورههای زبان تدریس میشود. در نهایت زمانی که در معرض برقراری ارتباط با بومیان به طور واقعی قرار میگیرید، متوجه میشوید که با زبانی کاملا متفاوت روبرو هستید.
چطور میتوان مشکل را حل کرد؟
برای رفع مشکل لازم است بیشتر با افراد بومی آن زبان مواجه شوید. به آنها گوش کنید و به تمرینات ادامه بدهید.
منظور از مواجه با افراد بومی انتخاب فیلم، سریالهای تلویزیونی، نمایش واقعیتها، مصاحبهها، مستند و … است که به شما کمک میکند ببینید مردم در واقعیت چگونه صحبت میکنند. متن ایجاد شده توسط افراد را انتخاب کرده و بخوانید.
این مورد به شما کمک میکند با ریتم زبان هدف آشنا شوید و سریعتر و بدون فشار زیاد پاسخ را بیابید.
در مورد تفاوت عبارات خاص بر روی کاغذ و تلفظ آنها توسط افراد بومی، یادداشتبرداری کرده و آنها را با صدای بلند تمرین کنید.
۱. تلفظ من وحشتناک است!
آیا تابحال به لحظهای که کلمهای را چنان تلفظ میکنید که فرد مقابل دچار اشتباه میشود و از شما میخواهد که حداقل ۳ بار آن را تکرار کنید، اندیشیدهاید؟
آیا تا به حال این لبخند زشتی دیدهاید و متوجه شدهاید که فرد سوال شما را دریافت درک نکرده است، اما رفتار مودبانه این بود که چیزی در این باره بگوید؟
تلفظ بد واقعا میتواند بر اعتماد و عزت نفس شما تاثیر بگذارد، به خصوص زمانی که واژگان را به یاد میآورید، گرامر را تصحیح میکنید، مهارتهای خود را نشان می دهید، اما هنوز در درک اشتباه دارید.
چطور میتوان مشکل را حل کرد؟
به یاد داشته باشید هدف شما کارآمد و قابل درک است، نه کامل. هدف شما این است که فردا مثل یک بومی به نظر برسید، اما اول باید درک کنید؛ زمانی که بیان شما از ایدههای اساسی در حال حاضر روشن و موفق باشد تلفطتان کامل می شود.
گام اول شناسایی صداهای خاص است که مخصوص زبان مادری شما هستند و بعضی اوقات زبان مقصد شما را «آلوده» میکنند. کلیشههای وسیع زبان بومی آلمانی را در نظر بگیرید که سعی میکند به زبان انگلیسی صحبت کند و معمولا در انگلیسی صدای “th” را با “z” جایگزین میکند. این صدایی است که شما باید روی آن تمرکز کرده و تمرین کنید! در نهایت، همه چیز در مورد درک بخشهایی از کلمات است که لهجه بومی شما در آن نمود پیدا میکند.
نگران نباشید برای کمک به شناسایی تلفظهای مضر که در حال حاضر به آن متکی هستید، چندین بار تمرین کنید تا به تدریج آنها را از بین ببرید.
در اینجا در سخنان ما میتوانیم با این نکته به شما کمک کنیم که شما میتوانید از ابتدا کلمات را تلفظ کرده و آنها را ضبط کنید و با نوارهای ضبط شده از گویندگان بومی آنها را مقایسه کنید. همچنین میتوانید از یک مربی بومی واقعی از هر چند روز یکبار بازخورد بگیرید.
و بیشتر از همه … فراموش نکنید که راز حل مشکلات یادگیری زبان خود را میتوانید با داشتن مداومت، ثبات، کنجکاوی و درخواست کمک از دیگران حل کنید و از زبان لذت ببرید.
نوشته رفع پنج مشکلی که فقط زبان آموزان آنها را درک میکنند اولین بار در آموزش زبان – گلدفیش پدیدار شد.