حتما برایتان پیش آمده که موقع صحبت کردن دو نفر به زبان فرانسه، هر چقدر تلاش میکنید بعضی از کلمات را اصلا متوجه نمیشوید یا عبارتها، معنایی عجیب و غریبی دارند. احتمالا این اصطلاحات را کلمه به کلمه ترجمه میکنید و چون در زبان شما، اصطلاحی شبیه به آن وجود ندارد، به نظرتان عجیب میرسد.
فرانسویها اصطلاحات زبان خود را دوست دارند و معمولا زیاد از آن در زندگی روزمره استفاده میکنند. شما هم به عنوان یک زبان آموز زبان فرانسه، باید این اصطلاحات را یاد بگیرید. یاد گرفتن آنها نه تنها ضرری، بلکه بسیار جذاب است. با یاد گرفتن آنها، هم بهتر میتوانید صحبت کنید و هم بهتر از قبل، منظور دیگران را متوجه میشوید.
بعضی از اصطلاحات فرانسوی، معنایی دارند که به راحتی میتوان آن را حدس زد ولی بعضی از آنها بسیار عجیب هستند که با ترجمه کردن نمیتوانید معنایشان را حدس بزنید و فقط باید از قبل با آنها اشنایی داشته باشید.
فرانسویها معمولا از حیوانات و غذاها در اصطلاحات خود زیاد استفاده میکنند. در واقع بسیاری از اصطلاحات فرانسوی با این کلمات ساخته میشوند. اگر یک فرد بصری باشید و بتوانید این اصطلاحات را در ذهنتان تصویرسازی کنید، احتمالا از تصور آنها، خندهتان میگیرد.
در این مطلب با تعدادی از رایجترین اصطلاحات فرانسوی آشنا میشویید. آنها را به خاطر بسپارید و گهگاهی در صحبت کردن از آنها استفاده کنید تا مثل یک فرانسویزبان واقعی به نظر برسید.
اصطلاحات عمومی زبان فرانسه
اصطلاحات عمومی یعنی اصطلاحاتی که در آنها از کلمههای خاص مثل حیوانات یا غذاها استفاده نشده است. البته سعی میکنیم تا ریشهی این اصطلاحات را هم بیان کنیم ولی زبان فرانسه، یک زبان قدیمی است و اصطلاحات آن نسل بهنسل منتقل شدهاند. ریشهی بعضی از آنها مشخص نیست. در هر صورت، یادگیری این اصطلاحات، تجربهای جذاب و البته مفید است.
۱. Ça marche
این عبارت را اگر کلمه به کلمه معنی کنیم یعنی «راه میرود!».
معنای تلویحی این عبارت یعنی «کار میکند» و البته در موارد دیگری هم به جای «متوجه شدم» و «بسیار خب» به کار میرود.
وقتی یک فیلم فرانسوی میبینید، احتمالا این اصطلاح را زیاد میشنوید. چون کاربردهای زیادی دارد و در شرایط مختلف میتوان از آن استفاده کرد.
مثال ۱:
J’ai réparé le grille-pain, et maintenant ça marche de nouveau.
من توستر را تعمیر کردم. دوباره کار میکند.
مثال ۲:
X: Je viendrai te chercher à ۸ heures demain matin, donc sois prêt.
Y: Ça marche.
- فردا ساعت ۸ صبح به دنبالت میآیم، آماده باش.
- بسیار خب. (باشه).
البته در شرایط خودمانیتر میتوانید از عبارت دیگری جای این اصطلاح استفاده کنید مثلا:
Ça roule به معنای «باشه، خب»
۲. Être dans la lune
معنای کلمه به کلمه: در ماه بودن
معنای اصطلاحی: در رویا سیر کردن، فکر و خیال کردن، پرت بودن حواس
حدس زدن این عبارت، راحت است.
مثال:
X: Est-ce que tu as compris ce que je viens de te dire?
Y: Quoi? Désolée, j’étais dans la lune.
- متوجه شدی چی گفتم؟
- چی؟ ببخشید حواسم نبود.
البته فرانسویها یک اصطلاح دیگر هم دارند که معنی مشابهی دارد. être tête en l’air که به معنای حواسپرتی است.
مثال:
Mon mari est tellement tête en l’air qu’il a égaré son portefeuille cinq fois.
همسرم من به قدری حواسپرت است که کیف پولش را ۵ بار گم کرده است.
۳. Ça coûte un bras
معنای کلمه به کلمه: یک دست هزینه دارد!
معنای اصطلاحی: بسیار گران است.
این اصطلاح نمادین در زبان انگلیسی هم وجود دارد که میگویند اندازه یک دست و یک پا هزینه دارد. احتمالا ریشهی این اصطلاح، انگلیسی است. طبق یک نظریه، ریشهی این اصطلاح به دوران جنگ جهانی دوم برمیگردد زمانی که مردم هزینههای سنگینی در زندگی میپرداختند که به قطع عضو یا از دست دادن زندگی منتهی میشد.
شبیه به همین اصطلاح، اصلطاحات دیگری هم وجود دارد. مثلا:
ça coûte les yeux de la tête
و ça coûte la peau des fesses
مثال:
Cette voiture m’a couté un bras/les yeux de la tête/la peau des fesses.
این ماشین برای من بسیار گران تمام شده است.
۴. Faire la grasse matinée
این اصطلح یعنی صبح تا دیروقت در رختخواب بمانید. این عبارت، یکی از اصطلاحات رایج در زبان فرانسه است. اگر روزی برای تعطیلات به این کشور سفر کردید، میتوانید از آن استفاده کنید.
مثال:
Chaque samedi, j’aime bien faire la grasse matinée.
صبح شنبهها دوست دارم تا دیروقت در رختخواب بمانم.
یک اصطلاح دیگر در همین دستهبندی ولی با معنای کاملا متفاوت وجود دارد.
اصطلاح ‘faire une nuit blanche’ یعنی تمام شب بیدار ماندن.
مثال:
Je dois faire une nuit blanche pour finir ce travail.
برای اتمام این کار، باید تمام شب بیدار بمانم.
۵. Coup de foudre
این اصطلاح به معنای عاشق شدن در نگاه اول است.
وقتی کسی در اولین ملاقات، عاشق کسی میشود، از این اصطلاح استفاده میکنند. اگر این عشق، بیحد و اندازه باشد از اصطلاح Coup de foudre و اگر ملایمتر باشد از اصطلاح coup de coeur استفاده میکنند.
مثال:
C’était un coup de foudre entre lui et moi.
من و او در نگاه اول، عاشق هم شدیم.
J’ai eu un coup de coeur pour cette maison. Je pense que je vais l’acheter.
در همان نگاه اول به این خانه علاقهمند شدم. آن را میخرم.
۶. Être sage comme une image
این اصطلاح برای توصیف بچههایی که خیلی آراماند استفاده میشود. اطلاعاتی در مورد ریشهی این اصطلاح در دست نیست.
مثال:
Les enfants que je garde sont sages comme des images. C’est un travail facile et je suis très content.
کودکی که از او نگهداری میکنم، خیلی آرام است. کار راحتی است و خیلی از این بابت خوشحالم.
اصطلاحات فرانسوی با استفاده از اسم حیوانات
از شنیدن این اصطلاحات، احتمالا به شدت متعجب میشوید یا حسابی میخندید.
خندهدارترین اصطلاحات فرانسوی آنهایی هستند که با اسم حیوانات ساخته شدهاند. بعضی از آنها بسیار عجیب هستند و البته یادگیری آنها تجربهای جذاب و مفرح است.
۱. Poser un lapin à quelqu’un
معنای کلمه به کلمه: خرگوش روی کسی گذاشتن
معنای اصطلاحی: قال گذاشتن ( این عبارت معمولا در مورد قرارهای ملاقات و قرارهای عاشقانه استفاده میشود.)
اصطلاحی است که اصلا نمیتوانید آن را از راه ترجمه، درک کنید و فقط باید به خاطر بسپارید.
مثل:
Il m’a posé un lapin. Je l’ai attendu au restaurant pendant deux heures.
او مرا قال گذاشت. دو ساعت در رستوران منتظرش بودم.
۲. Il fait un froid de canard
معنای اصطلاحی این عبارت، این است که هوا بسیار سرد است. احتمالا کاربرد این اصطلاح ریشه در زمان شکار اردک دارد و زمانی که فصل شکار، ابتدای فصل سرما را نشان میداد.
مثال:
Nous allons rester à la maison aujourd’hui, il fait un froid de canard.
امروز خانه میمانیم. هوای بیرون بسیار سرد است.
به جای این اصطلاح میتوانید یک اصطلاح مشابه دیگر را بهکار ببرید:
il fait un froid de loup
۳. On n’a pas élevé les cochons ensemble
معنای کلمهبه کلمهی این عبارت این است: ما خوکها را با هم بزرگ نکردهایم.
معنای اصطلاحی این عبارت یعنی اینکه شما باید احترام بیشتری به من بگذارید، من دوست شما نیستم یا اینکه ما هیچ رابطهی نزدیکی با هم نداریم.
اگر اهل دنبال کردن شبکههای اجتماعی باشید، شاید این عبارت را در کامنتها زیاد دیده باشید. زمانی میتوانید از این عبارت استفاده کنید که میخواهید به فردی تذکر بدهید که با شما مثل احمقها رفتار نکند و محترمانه و رسمی برخورد کند.
مثال:
Monsieur, je vous trouve irespecteux. Vous n’avez pas le droit de me tutoyer, on n’a pas élevé les conchons ensemble.
رفتار شما غیرمحترمانه است آقا. شما حق ندارید من را «تو» صدا بزنید.
۴. Appeler un chat un chat
معنای اصطلاحی این عبارت یعنی هر چیزی را آنطور که هست نام ببرید یا صدا بزنید. در واقع از اسم بردن افراد نترسید. شاید بیشتر در متنهای سیاسی به چشم بخورد.
مثال:
X: Le nombre de réfugiés en France a multiplié pendant ces 10 dernières années.
Y: Appelons un chat un chat. Ils ne sont pas des réfugiés, mais des immigrés.
– تعداد پناهندگان فرانسه در ده سال اخیر افزایش پیدا کرده است.
– آن را همان چیزی که هست نام ببرید. آنها پناهنده نیستند، مهاجراند.
۵. Revenons à nos moutons
معنای این عبارت این است که به موضوع بحث برگردیم.
زمانی استفاده میشود که در یک بحث، موضوع عوض میشود و یکی از افراد میخواهد که دوباره بحث را به سمت موضوع اصلی بکشاند.
مثال:
On a dévié trop de notre sujet. Revenons à nos moutons.
خیلی از موضوع اصلی دور شدیم. دوباره سر اصل مطلب میرویم.
۶. Être une poule mouillée
ترجمهی کلمه به کلمهی این عبارت یعنی جوجهی خیس بودن.
معنای اصطلاحی آن یعنی ترسو و بزدل بودن. این اصطلاح در بین بچهها و نوجوانها بسیار رایج است. وقتی از انجام کاری که همهی دوستانتان به راحتی انجام میدهند، بترسید، احتمالا شما را جوجهی خیس خطاب میکنند.
مثال:
X: Tu dois lui dire qu’elle te plâit.
Y: Mais j’ai trop peur d’être rejeté.
X: Ah, tu n’est qu’une poule mouillée.
- باید به او بگویی که دوستش داری.
- میترسم مرا رد کند.
- آه، تو یه بزدلی.
اصطلاحات فرانسوی با استفاده از اسم غذاها و میوهها
فرانسویها به غذا علاقهی زیادی دارند و غذاهای آنها جزو لذیذترین غذاهای دنیا است.
تعجبی ندارد که بسیاری از اصطلاحات فرانسوی، با غذاها ساخته شده باشند. در ادامه چند مورد از اصطلاحات فرانسوی که با غذاها و میوهها ساخته شدهاند معرفی میکنیم.
۱. La moutarde monte au nez (à quelqu’un)
این عبارت در اصطلاح به معنای عصبانیت شدید است. تقریبا معنای اصطلاحی آن را میتوان از روی ترجمهی کلمه به کلمه، حدس زد.
مثال:
Il a osé me mentir pour la énième fois. A ce moment-là, j’ai senti la moutarde me monter au nez.
او برای هزارمین بار به من دروغ گفت. در حال حاضر به شدت از دست او عصبانی هستم.
۲. Tomber dans les pommes
ترجمهی کلمه به کلمهی این عبارت یعنی داخل سیبها افتادن.
معنای اصطلاحی آن یعنی بیهوش شدن، غش کردن و از حال رفتن.
مثال:
Il a fait tellement chaud qu’elle est tombée dans les pommes.
هوا بسیار گرم بود، به همین خاطر او از حال رفت.
۳. Se vendre comme des petits pains
این اصطلاح برای مواردی به کار میرود که محصولی، تقاضای زیادی از طرف مردم دارد و زود فروش میرود. اصطلاح مشابهی در زبان انگلیسی هم وجود دارد که عبارت است از: to sell like hotcakes
هر دو اصطلاح برای مواردی به کار میرود که مردم علاقهی زیادی به آن دارند و فروشنده با هر قیمتی که بخواهد میتواند آن را بفروشد.
مثال:
Malgré le prix assez elevé, ce produit se vend comme des petits pains.
این محصول با وجود اینکه قیمت بالایی دارد، خوب به فروش میرسد و مورد استقبال قرار گرفته است.
۴. Recevoir une note salée
ترجمهی کلمه به کلمهی این عبارت یعنی دریافت صورتحساب شور.
معنای اصطلاحی آن را میتوانید از روی ترجمه حدس بزنید. یعنی دریافت کردن صورتحسابی که باعث تعجب و شگفتیتان میشود. مثلا وقتی وارد یک رستوران لوکس میشوید و بعد از خوردن یک غذای مختصر، صورتحسابی که توقع نداشتید، دریافت میکنید.
مثال:
Il a reçu une note salée de la part de son photographe de mariage.
او از طرف عکاسی عروسیاش، یک صورتحساب سنگین دریافت کرد.
۵. Ce n’est pas tes oignons
ترجمهی کلمه به کلمهی این عبارت یعنی اینها پیازهای تو نیستند.
معنای اصطلاحی این جمله یعنی که این موضع به شما ربطی ندارد.
البته توجه داشته باشید که این اصطلاح، روشی مودبانه برای تذکر دادن به دیگران نیست. این اصطلاح را نباید در مکانهای رسمی مثلا در جواب به رئیستان استفاده کنید.
مثال:
Arretez de me poser ce genre de questions. Ce n’est pas vos oignons.
از من چنین سوالهایی نپرسید. به شما ربطی ندارد.
۶. Pas ma tasse de thé
این اصطلاح برای اشاره به ذائقه و سلیقهی افراد استفاده میشود.
مثال زیر را ببینید:
Les films de super heros ne sont pas ma tasse de thé.
فیلمهای ابرقهرمانی، مطابق سلیقهی من نیست.
۷. Gagner des cacahuètes
ترجمهی کلمه به کلمهی این عبارت یعنی به دست آوردن بادام زمینی.
این عبارت در اصطلاح یعنی به دست آوردن دستمزدهای کم و ناچیز. این اصطلاح ریشهی مشخصی ندارد ولی احتمالا به این دلیل رایج شده است که در سیرکها، میمونهای سیرک بعد از انجام کار درست، بادام زمینی به عنوان جایزه میگیرند.
مثال:
Sa soeur voudrait trouver un autre travail car elle gagne des cacahuètes en ce moment.
خواهر او دنبال شغل دیگر است چون در حال حاضر، دستمزد بسیار کمی میگیرد.
اصطلاحات فرانسوی را چطور به درستی به کار ببریم؟
استفاده کردن از این اصطلاحات در شرایط مناسب، به کمی تمرین و آمادگی ذهنی نیاز دارد. یکی از بهترین روشها برای یادگیری اصطلاحات و نحوهی استفاده از آنها در محتوای مورد نظر، این است که فیلمهای فرانسوی ببینید، برنامههای تلویزیونی را مشاهده کنید و برنامههای رادیویی فرانسوی را دنبال کنید.
صحبت کردن در فیلمها، برنامههای تلویزیونی و رادیویی، درست مثل زندگی روزمره است. بنابراین، این روشها، ابزاری عالی برای یاد گرفتن عبارات و کلمات اصطلاحی است.
البته کتابها هم ابزار مناسبی هستند تا با استفاده از آنها، اصطلاحات مختلف و کاربرد آنها را یاد بگیرید.
همچنین، میتوانید در فرومهای آنلاین گفتوگو به زبان فرانسه عضو شوید و هر جا که لازم و مناسب بود، برای صحبت کردن با بقیه از این اصطلاحات استفاده کنید و استفاده از آنها را تمرین کنید.
اگر این اصطلاحات را اشتباه به کار بردید و کسی به شما تذکر داد، اصلا ناراحت نشوید. این اتفاق، برای زبان آموزها زیاد پیش میآید و مطمئنا شما را درک میکنند. علاوه بر این، تجربهی خوبی است که به شما یاد میدهد کجا نباید از آن اصطلاح استفاده کنید و برای بار دوم، دچار اشتباه نمیشوید.
سخن آخر
یکی از مراحل یادگیری اصطلاحات، این است که تلفظ آنها را به خوبی یاد بگیرید. برای این کار میتوانید از مربیان با تجربه یا فرانسهزبانهای اطراف خود کمک بگیرید.
نوشته ۲۰ اصطلاح رایج در زبان فرانسه اولین بار در آموزش زبان – گلدفیش پدیدار شد.