این مقاله درباره چیزهایی است که من از خواندن و نوشتن کتاب خودآموز زبان انگلیسی در طول این دو هفته یاد گرفتم (چیزهایی که حتی با سال ها بازبینیِ عناصر آموزش زبان انگلیسی درنیافته بودم) درواقع این مقاله درباره این است که چه عناصری برای خود آموزی زبان آموزان مفید است.
۱- چک کردن جواب ها خیلی آسان است (به هر روشی اشتباه است)
گفتن این موضوع ممکن است عجیب به نظر برسد و حتی عجیب تر شروع این مقاله با این موضوع است، اما من فکر می کنم این نکته نشان دهنده بزرگترین مشکل خودآموزی است. اگر از من بخواهند که بدترین راه ممکن برای خود آموزی را بیان کنم خواهم گفت:
- تا جایی که می توانید با سرعت تمرین کنید.
- جوابهایتان را در سریعترین زمان ممکن چک کنید
- سریعاً به صفحه بعد (و بخش بعدی) بروید
- سریعاً آن چیزی را که آموخته اید فراموش کنید.
این دقیقا همان چیزی است که کتاب های خودآموز براساس آن طراحی شده اند. من صادقانه می توانم بگویم که من در کلاس هایم هرگز این کارها را انجام نمی دهم. در عوض، کارهای زیر را انجام می دهم:
- اصلاح کردن
- راهنمایی دانش آموزان در رابطه با شروع چک کردن و بررسی جوابهایشان
- خواستن از دانش اموزان برای پیدا کردن جوابهایشان (دریک متن، در اینترنت، در یک متن توضیحی درباره گرامر و غیره )
من نمی فهمم چرا انواع راه های موثر در چک کردن جواب ها در کتاب های خودآموز مورد استفاده قرار نمی گیرد. همچنین یک راه برای بررسی پاسخنامه به شکل سخت تر از معمول وجود دارد، که این هم نشان دهنده فقدان تاکید بر یادگیری واقعی دانش آموزان است. این سخت بودن به این دلیل است که باید نگاه اجمالی به صفحات انداخت تا مثلاً متوجه شد معنی”۲۳٫b” در پاسخنامه و از نظر زبان چیست. در حالی که قرار دادن جمله “۲۳٫ انواع مختلفی از پنیر موجود است” هم چک کردن را آسان تر می کند و هم به یاد دانش آموزان می آورد که چه چیزی را مطالعه می کنند (در صورتی که ۲۳:b بدون یادآوری کلمات و جملات است)
۲- زبان های زیادی برای یادگیری به نسبت دانش آموزان وجود دارد (در طول عمر)
یک کتاب خود آموز معمولی برای هر دو صفحه دارای ده تا بیست کلمه یا عبارت جدید در ۵۰ تا ۱۰۰ بخش دارد. دانش آموزان شانس کمی خواهند داشت و یا حتی نمی توانند هزاران کلمه و عبارت جدید را در مدت زمان فراگیری کتاب یاد بگیرند. زبان ممکن است فقط از طریق یادگیری ِدقیق در مورد نحوه مطالعه، بررسی منظم، کمک به روش های دیگر یادگیری زبان، تمرین شخصی، روش های بررسی پیشرفت، حفظ انگیزه و غیره قابل یادگیری باشد. با این حال بقیه مقاله در رابطه با خودآموزی زبان انگلیسی را ملاحظه بفرمایید.
۳- راهنمایی کمی درباره زبان مورد آموزش وجود دارد (جدایِ استفاده از کتاب)
من فکر نمی کنم نویسنده ای بتواند ادعا کند که دانش آموزان تنها از طریق یک کتاب می توانند زبان را فرابگیرند و ارتباط برقرار کنند و این یک کتاب تا زمانی که دانش آموزان نیازمند یادگیری هستند به دردشان بخورد. به همین دلیل، شاید مهم ترین نقش یک کتاب خود آموز این است که به دانش اموزن یاد می دهد که چه کارهایی باید انجام دهند تا زبان واقعی را بیاموزند. حتی چیز ساده ای مانند کپی کردن یک صفحه قابل فتوکپی برای فراگیران می تواند حداقل دو برابر میزان فراگیری دانش آموزان را افزایش دهد. به همین ترتیب برخی نکات در مورد چگونگی حفظ زبان به آنها آموزش داده می شود. به نظر من کمبود چنین موارد و نکاتی در اکثر کتاب های خودآموز نشان دهنده این است که تأکید بیشتر ناشران بر این است که ” ما می خواهیم دانش اموزان از این کتاب استفاده کنند” به جای اینکه ” ما می خواهیم دانش اموزان یاد بگیرند”.
۴- مهارت های خودآموزیِ قابل انتقال آموزش داده نمی شود
چیزی مهم تر از آموزش به دانش آموزان در استفاده درست از کتاب نیست، در واقع این کتابها به دانش آموزان آموزش می دهد چگونه به تنهایی به خوبی مطالعه کنند. قطعاً آنها کارهایی از قبیل خواندن توضیحات، تمرین کوتاه، بررسی جواب ها و انجام سریع این کارها که آنها را به دانش آموزان موثرتری تبدیل می کند یاد نخواهند گرفت.
حتما بخوانید: لیست ۱۰۰ کلمه که در زبان انگلیسی بریتیش و آمریکن معنای متفاوت دارند
۵- در رابطه با چگونگی انتخاب فعالیت ها و کار کردن از طریق کتاب تنها راهنمایی های کوچکی صورت می گیرد
اولین باری که من کتابی با محتوای راهنمایی و هدایت فراگیران به بخش های درست کتاب دیدم حدود ۱۵ سال پیش بود که متاسفانه این آخرین باری بود که چنین کتابی می دیدم… نمی توانم تصور کنم که چطور ناشران به این نتیجه رسیدند که مدل بهتر” مدلی است که کتاب را از صفحه یک شروع می کند و زمانی که متوجه شد خیلی ساده، خیلی دشوار یا برای شما مفید نیست آن را رها می کند”. یک خریدار منتقد ممکن است بگوید آنچه پدربزرگ من در رابطه با صاحب کارخانه خردل می گفت این بود که آنها پولهایشان را صرف چیزهایی که قابل استفاده نبود نمی کردند.
۶- تفاوتی میان بخش های مهم تر و بخش هایی که کمتر مهم هستند وجود ندارد
آیا واقعاً توضیح زمان گذشته کامل و گذشته ساده هر دو ۲ صفحه نیاز دارد؟ وآیا شرطی نوع صفر واقعا باید قبل از شرطی نوع اول بیاید؟ آیا برنامه ریزی، نوشتن و ویرایش اینها به این شکل آسان تر است؟
واقعاً نمی توانم بفهمم که چرا اول قراردادن مهم ترین بخش زبان و یا اختصاص فضای بیشتری به آن به خصوص به این دلیل که زبان رایج تر و مفیدتری است و تمرین با آن آسانتر است مشکل است. اگر نویسندگان و ویراستاران واقعاً نیاز به پیروی از یک سیستم بیش از حد ساده داشته باشند، ممکن است من حداقل لیستی از مفید ترین زبان ها را برای کمک به تمرکز فراگیران پیشنهاد دهم؟ همچنین مفید بودن برای فراگیران، مانند لیست می تواند به مردم برای ایجاد کتاب کمک کند که ناگهان متوجه می شود که بعضی از زبان هایی که در لیست نیستند بی فایده است.
۷- پیشرفت (واقعی) کم و یا اصلا بررسی نمی شود
شاید مهمترین چیزی که در کتاب های درسی از ابتدا تا به حال آموزش داده شده است، این است که چه میزان بازگردانی وجود داشته است. متاسفانه اکثر آنها خسته کننده هستند، اما این نوع تست های پیشرفت و بازنویسی کوتاه در ابتدای بخش بعدی کتاب برای کتاب های خودآموز مناسب خواهد بود که اصولاً به طرز عجیب و غریبی در این کتاب ها کمتر یافت می شود.
با این وجود این نوع تمرینات که بررسی پیشرفت نامیده می شود مشکلاتی هم دارند که اصلاً پیشرفت را بررسی نمی کنند در عوض فقط حافظه زبان انتخابی دانشجویان که مجبور به یادگیری آن زبان بودند را تست می کند. بررسی پیشرفت واقعی، زبان آموزان را به فکر کردن درباره یک هدف واقعی برای یادگیری زبان خود وادار می کند و به آنها کمک می کند که پیشرفت خود را در راستای این هدف بررسی کنند.
این دقیقاً همان چیزی است که “پیشرفت” معنی می دهد. در کلاس دانش آموزان می توانند پیشرفت خود را حس کنند، امید دارند که با گذراندن این دوره وارد سطح بعدی کلاس خواهند شد، از جانب دبیران خود تشویق می شوند و غیره. در خانه هیچ یک از این موارد موجود نیست. بنابراین، دانش آموزان واقعاً نیاز به کمک دارند تا اهداف واقع بینانه و بررسی پیشرفت خود را به آنها بسپارند، انگیزه خود را حفظ کنند و به آنها کمک کنند تا تلاش های خود را بر روی مهم ترین چیزها متمرکز سازند. این کاملاً برای کتاب های خودآموز هدایت فراگیران از طریق چنین فرآیندی امکان پذیر است.
۸- فعالیت ها غیر فعال است
عجیب است که ما تلاش های زیادی برای برنامه ریزی کلاس های مهیج برای افزایش انگیزه خود آموزی می کنیم، در حالی که دانش آموزان از مزیت های کلاس و کارهای گروهی بهره ند و از معایب خودآموزی دانش آموزان آگاه شده اند. به عنوان مثال، به طور کلی به جای علاقمند کردن دانش آموزان به گوش دادن متن در خانه بیشتر تلاش می شود که دانش آموزان قبل از گوش دادن به متن به خواندن متن در کلاس علاقمند شوند.
۹- تلاشی برای اجرا صورت نمی گیرد
تنها بدترین معلم بعد از شروع کلاس از دانش آموزان می خواهد تا برخی از اطلاعات مربوط به گرامر را بخوانند (بدون اینکه کار خاصی در این رابطه انجام دهند) و سپس از آنها بخواهد تا تمرین ها را در صفحه مقابل انجام دهند. با این حال، این فرمت استاندارد اکثر آموزش های خودآموز است. که در این موارد هیچ دلیلی برای عدم وجود فعالیت های مربوط به کشف کردن، درگیر کردن مغز، و غیره وجود ندارد که این موارد بسیار محرک و موثر در کلاس هستند.
۱۰- عمل تمرین یا گفتار آزادانه کم و یا به شکل بدی است
کتاب های خودآموز به تازگی برخی تمرین های آزادانه مانند سوال های بحث افزوده اند. با این حال، رک و پوست کنده که بخواهیم بگوییم اگر دانش اموزان را از قبل، در همان زمان و بعد از انجام این فعالیت ها با دقت راهنمایی نکنید اینها تنها فضا را بیهوده اشغال می کنند. من نیز مطمئن نیستم که چرا سوال های مربوط به بحث تمرین آزادانه مفید برای دانش آموزانی که به صورت خودآموزی آموزش می بینند طراحی شده است. برای مثال، بررسی (هر دو طرف) دیالوگ به نظر خیلی قابل کنترل تر و واقعی تر از انجام فعالیت های مربوط به بحث با خود یا پاسخ به سوال مخاطب است. تمرین گفتگو و گوش دادن مجدد آن بیشتر شبیه به آن چیزی است که ما در زندگی واقعی انجام می دهیم، همانطور که بیشتر افراد به طور طبیعی گفتگو های زیادی قبل یا بعد از انجام یک مکالمه به انگلیسی در سرشان است.
حتما بخوانید: دانلود ۵۷۰ واژه پرکاربرد آزمون تافل (نتیجه ۹ سال تجربه موسسه TST)
مشکل دیگر اکثر تمرینات کتاب های خودآموز تمرین های گفتگو است که به طور ناگهانی از تمرین های نوشتاری به تمرین گفتگوی آزاد می پردازند. با انجام سخنرانی کنترل شده و نیمه کنترل شده که من در کلاس استفاده می کنم مانند پوشش دهی یک دیالوگ و تلاش برای ادامهی مکالمه بعد از چندی متوجه خواهید شد (به هر طریقی که دوست دارید) که این نوع سخنرانی ها کاملا برای استفاده به صورت خودآموز نیز آسان است.
۱۱- تمرین نوشتاری (کارآمد و مفید) نیست
تعجب آور نیست که عناصر خودآموزی، درگیرِ خیلی از روشهای خوب برای تمرین گفتگو توسط خود شخص است، ناامیدکننده تر این که استفاده های کمی از نوشتار صورت می گیرد که درگیر حداقل فعالیت های گفتگویی غیرمفید است. به ویژه نمونه های وحشتناک آن را که من در کتاب ها دیده ام شامل ” جواب سوالات را بنویسید” و ” ایمیل خود را در جای خالی بنویسید”. هر دو اطلاعات مفیدی در رابطه با آنچه که قبلاً، در طولِ و یا بعد از انجام فعالیت های مرتبط با نوشتن برای مفید کردن یادگیری انجام داده اید ندارند همچنین نشان می دهد که نویسندگان فضای زیادی را برای ارائه این توصیه ها در صفحه دارند که در عوض تصمیم گرفته اند این فضا را با مطالبی که بیشتر مناسب نوشتن در نوت بوک و یا کاغذ قراضه است هدر دهند.
۱۲- تظاهر می شود که هم برای خودآموزی و هم برای استفاده در کلاس مناسب است (درحالی که برای هردو اصلا مناسب نیست)
شما نمی توانید از دانش آوزان بخواهید که تمرینات کتاب کار و جوابهایشان را در کلاس بررسی کنند و نمی توانید به آنها فعالیت های گفتگو بدهید تا در منزل انجام دهند، بنابراین چرا تلاش به نوشتن تمرینات غیرممکنِ نوشتاری دارید؟ بخش بازاریابی احتمالاً همیشه سعی در توصیف کتاب ها به این شکل دارند، اما بهانه ای برای نوشتن کتابی که سوالات بحث و گفتگو دارد وقتی شما کسی را برای بحث و گفتگو ندارید و یا توضیحاتی برای خواندن در حالی که باید مبلغی را پرداخت کنید تا معلمی آنجا بنشیند و نظاره گر شما در این هنگام باشد وجود ندارد.
۱۳- فرمت های مشابه
اگر تنها یک تکنیک در آموزش زبان انگلیسی وجود داشته باشد که من همیشه در کلاس هایم از آن استفاده کنم، پیش گویی در رابطه با متن قبل از خواندن و یا گوش دادن به آن است. با این حال، من تا به حال کتابی را با پیشگویی تمرینات در هر واحد ندیده ام که در صورت وجود چنین چیزی ویراستار علت آن را خواهد پرسید. در مقابل، همان فرمت همیشگی به صورت کاملاً استاندارد شناخته می شود و ویرایشگر خواهد پرسید که چرا شما تنها کسی هستید که جویای کشف فصل سوم هستید. که من دلیلی برای ان نخواهم داشت.
۱۴- درباره چیزهایی که واقعاً زبان اموزان انجام می دهند فکر نمی کنند (با زبان و در مغز آنها)
این بزرگترین لحظه نتیجه گیری من در نوشتن این کتاب بود. من همیشه از تمریناتی که دانش آموزان مجبور به ادغام کردن بخشی از عبارات یا جملات بودند متنفر بودم. من از احساس بخشی از مغزم در جلوگیری از بیان مفاهیم تقلیدی در کتابم آگاه و اگاه تر شدم. زمانی که تمرین جملات ادغامی را با برخی تمارین اصلی و دیگر تمارین آموزش زبان انگلیسی جایگزین کردم، به تدریج متوجهِ معیارهایم در انتخاب تمارین ناخودآگاهانه شدم.
حتما بخوانید: ۱۰ نکته بسیارمهم برای یادگیری موفق یک زبان خارجی
بعضی از تمرینات مانند جایگزینی یک کلمه اشتباه یا انتخاب میان دو گزینه گیج کننده است. در مقابل برخی تمارین خودآموزانه بسیار غیرمحتمل هستند از آنچه که ما در زمان استفاده از زبان خارجی استفاده می کنیم. برای مثال، ممکن است زبان آموز با چنین سردرگمی مواجه شود که ” نمی دانم کدام یک از این پنج کلمه این جمله ناتمام را تمام می کند” یا “من می توانم ده جمله را به خاطر بسپارم اما آنها را با یکدیگر اشتباه می گیرم”این مورد غیرقابل اجتناب است چراکه دانش اموزان جفت کلمات را با هم اشتباه می گیرند .
۱۵- مشکلاتی که دانش آموزان هرگز نداشتند
این همان چیزی است که در بالا ذکر شد به علاوه تمرینات نامرتبط با آن چیزی که در سر دانش آموزان است، کتاب های آموزش زبان تقریبا تمامیشان شامل اصلاحات اشتباهاتی از زبان آموزان است که هرگز رخ نداده است، و دانش آموزان به ندرت و یا هرگز چنین مشکلاتی را در زبان انگلیسی و یا غیره نداشته اند.
۱۶- اطلاعات مفید تنها در مقابل کتاب است
ممکن است شما دریابید که فراگیران مانند معلمان به ندرت مقدمه کتاب را قبل از استفاده کتاب بخوانند. این مشکل بزرگی نیست چراکه با خواندن این مقدمه تنها خواهید دریافت که باید به تنهایی کار کنند و یا اینکه باید پاسخ های خود را سریع از طریق پاسخ های موجود در پشت کتاب بررسی کنند. با این حال، اگرکتاب شامل راهنمایی های مفید در رابطه با چگونگی انتخاب زبان برای مطالعه، نحوه یادگیری زبان، نحوه انتخاب اهداف باشد همه این ها صرفا اتلاف وقت و فضا است. در عوض، منطقی است که این راهنمایی را در اولین صفحه تمرین کتاب خودآموز تکرار کنید، و سپس به صورت دوره ای همین نکات را در سراسر کتاب تکرار کنید. برای مثال، شما می توانید در جلوی کتاب توضیح دهید که چگونه تمرین بعدی را براساس نقاطع ضعف دانش آموز انتخاب کنید، و همچنین یک راهنمایی کوتاه و مفید را در انتهای چند صفحه قرار دهید و سپس آن را جلوتر تکرار کنید.
۱۷- جواب ها فقط به شکل کوتاه و تک هستند
رایج ترین سوالهایی که من از دانش آموزانم درباره عناصر خودآموزی مانند کتاب کار دریافت کردم سوال ” آیا این پاسخ نیز درست است؟ بود که شاید ۵۰ درصد مواقع پاسخ ” بله، ممکن است” بود. اگر دانش آموزان واقعا قادر به استفاده از کتاب به تنهایی باشند، آنها هیچ کسی را برای پرسیدن چنین سوالاتی ندارند. به نظر می رسد یک راهنمای خوب برای نویسندگان کتاب های خودآموز این است “هرگز یا به ندرت تک تک جواب ها را بنویسند”. با این حال، صنعت نشر کتاب تصمیم دارد که “همیشه یا معمولاً تک جواب” داشته باشد. قراردادن دو یا سه جواب به جای یکی و نوشتن چنین کلید پاسخی یک روش مناسب برای بررسی مناسب بودن سوالاتی است که نوشته شده اند- اگر پاسخ های زیادی باشد شما باید سوال را تغییر دهید.
حتما بخوانید: موثرترین تکنیک ها برای تقویت لهجه زبان انگلیسی در خارج از کلاس
به علاوه، برای نوشتن پاسخ های مختلفی که وجود دارد، نویسندگان باید به جزئیات بیشتری برای توضیح اینکه کدام جواب درست است و کدام جواب ها غلط هستند بپردازد. به عنوان مثال، شما می توانید از فراگیران بخواهید که انتخاب های چند گزینه ای خود را با پاسخ کلیدی اصلی بررسی کنند و سپس از آنها بخواهید که قبل ازاینکه پاسخنامه با جزئیات را ملاحظه کنند بررسی کنند آیا آنها می دانند چرا باقی موارد غلط هستند. همچنین پاسخ دادن به انواع سوالاتی که دانش اموزان واقعا در مورد آنها دارند (در مواردی که در صورت نبود معلم پاسخگویی به آن دشوار است)، این توضیحات زبان را به یاد ماندنی می کند که این خود هدف اصلیِ خود آموز است. من به معنای واقعی کلمه هرگز کتابی را با کلید پاسخ تفصیلی جداگانه ندیده ام.
۱۸- تنها جواب های درست نشان داده می شود
به فراگیرانی که خودآموز هستند نه تنها نیاز است که گفته شود جمله
” I look forward to hearing from you” درست است، بلکه باید گفته شود که جمله
“I look forward to heard from you” نادرست است برای مثال با نوشتن جمله
(NOT look forward to hear from you ×) بعد از جواب های درست. این در واقع به آن ها کمک می کند که آنها متوجه شوند چه چیزی را نمی توانند بنویسند. به علاوه این باعث می شود که زبان آموزان زمان زیادی را صرف فکر کردن درباره پاسخشان کنند (چراکه ممکن است شانسی درست بگویند)، و این یک موضوع اضافی برای یادگیری زبان آموزان باهوش تر است.
۱۹- تأکید زیادی نمی شود
یک راه حل برای یادگیرندگان صرف نظر از توصیه های کارآمد دیگر موجود در کتاب صرفا استفاده از کلمات برجسته، کلمات بولد و غیره برای مشخص کردن کلمات کلیدی در چنین دستورالعمل هایی است. واژه های با حروف درشت، نشانه های علامت تعجب و یا حتی شکلک ها می تواند کمک کند که فراگیران اطمینان پیدا کنند که مهم ترین قسمت ها را ازدست نداده اند و همچنین یک حالت دوستانه ای به آن اضافه کنند (تا زمانی که کتاب علمی نباشد، چرا که در این صورت ممکن است آموزگاران سعی در کپی کردن این روش در نوشتن مقالات خود را داشته باشند) با تاکید بر این نوع روش به این حقیقت کمک می کند که درک توصیه های انگلیسی برای انگلیسی آموزان می تواند دشوار باشد به خصوص زمانی که دانش اموزان در حال خواندن آن بدون کمک هیچ معلمی هستند.
حتما بخوانید: مهارت شنیداری چیست؟ تقویت مهارت شنیداری زبان انگلیسی در ۳ گام
۲۰- برای استفاده در موارد متعدد طراحی نشده اند
اگر با دقت مفید ترین و بهترین نوع تمرینات طراحی شده را انتخاب کرده باشید، این تمرینات برای استفاده بیشتر از یک بار مفید هستند. با این حال، من هرگز کتابی را ندیده ام که به فراگیران پیشنهاد کند با خودکار بنویسند یا در دفترشان بنویسند و بعد دوباره به بازنویسی آن بپردازند. کتاب های الکترونیکی قابل چاپ در این زمینه مزایایی دارند، اما همچنان تشویق فراگیران به تکرار مطالعهی صفحات، بیشتر از یک بار ارزش بیشتری دارد. برای مثال، شما صفحاتی را خواهید داشت که برای استفاده های چندگانه طراحی شده اند مانند تحلیل فراگیران برای قضاوت گفتار یا نوشتار خودشان با آن “برگه قابل فتوکپی”.
نوشته ۲۰ مشکل جدی که برخی از کتاب های خودآموز زبان دارند! اولین بار در وبسایت تخصصی آموزش زبان خارجی. پدیدار شد.